نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی

 
 

 
یک ضلع مثلث قدرت، حکومت جهانی است که بنی اسرائیل مرکز استقرار آن را « اورشلیم» می شناسد .
رغم آنکه میان اشرار یهود و قدرت طلبان صهیونیست با آیین موسوی( دین موسی کلیم الله) هیچ نسبتی نیست و ریشه های این تفکر شیطانی قدرت طلب به کفر و شرک باستانی مصری بر می گردد، گفت و گو از کتاب مقدس« تورات» و سرزمین قدس، پوششی است که آن باطن را از تیررس نگاه عمومی مردم دور می سازد و ساده لوحان را می فریبد .
به این مطلب، شناسایی جایگاه و موقعیت اورشلیم را در جغرافیای تاریخی، سیاسی، اقتصادی جهان اضافه کنید . نویسندگان کتاب « جغرافیای استراتژیک خاورمیانه » درباره ی فلسطین می نویسند:
هیچ بخشی از خاورمیانه نقش تاریخی و پایدار جغرافیا را در تأثیرگذاری بر سیاست های ملی در زمینه ی صلح و جنگ، بهتر از باریکه ی خشکی ساحل شرقی مدیترانه، یعنی فلسطین یا اسرائیل ایفا نمی کند . (1)
در طول تاریخ، در این منطقه و به ویژه صحرای « میگدو» در جنوب « حیفا» جنگ های بسیاری رخ داده است . بنیادگرایان بنی اسرائیلی وابسته به کلیسای پروتستان « انگلیس » و « آمریکا» هم این منطقه را به منطقه ی درگیری آخرین جنگ در آخرالزمان معرفی می کنند . در کتاب « مثلث مقدس» مفصل تر درباره ی اهمیت این منطقه و جایگاه ژئوپلتیک آن در « خاورمیانه » و جهان نوشته ام . اشرار یهود با انتخاب این محل، به تمامی عملکردهای مزدورانه ی خود، صبغه ی دینی و مذهبی می دهند و چنان که خاخام میکا هالبرن گفته بود، از اورشلیم به عنوان راهی برای توجیه زمان حال ( بخوانید جنایات زمان حال) می سازد . از نظر نگارنده و با تکیه بر همه ی شواهد، این حکومت جهانی و به عبارتی سلطه ی جهانی اشرار یهود اتفاق افتاده است .
تنها یک پارچه سازی سیاست ها، تمرکز سازمان اجرایی و مدیریتی و بالاخره اعلام علنی آن باقی مانده که یهود سعی دارد، طی سال های نزدیک و از طریق اعمال استراتژی آتش فشان آپوکالیپتیک این بخش بر زمین مانده را هم محقق کند؛ به امید اینکه امکان کنترل تاریخ آینده را به دست آورد.
دلیل این ادعا، یعنی تحقق حاکمیت بنی اسرائیل بر مقدورات و امکانات مادی و فرهنگی جهان در قرن بیستم و سال های اولیه قرن بیست و یکم میلادی هم روشن است :
1 تبدیل شدن فرهنگ و تمدن غربی به فرهنگ و تمدن غالب در سراسر جهان؛ تمدنی که در بنیاد، یهودی و منبعث از اخلاق یهودیانه است؛
2 - حاکمیت سران صلیب و صهیون بر سازمان های جهانی و متولیان رتق و فتق امور بین المللی در حوزه های پول و سرمایه، فرهنگ و آموزش و پرورش، بهداشت و سلامتی، سیاست و ملک داری و ... ؛
3 - غلبه ی رسانه های بنی اسرائیلی، اعم از ماهواره ها، اینترنت، رادیو و تلویزیون، سینما، مطبوعات بر نظام رسانه ای جهان؛
4 - غلبه ی بانکداری و اقتصاد یهودی بر نظام مالی جهان؛
5 - غلبه ی کارتل ها و کمپانی های چند ملیتی بر همه ی دارایی های مردم جهان
6 - حاکمیت یهود بر اقتصاد، سیاست و فرهنگ آمریکایی و اروپایی؛
7 - ...
منبع تغذیه خبرگزاری شرق و غرب جهان کجاست؟ مگر جز این است که هالیوود بنی اسرائیلی به عنوان اتاق فکر رسانه های جهان عمل می کند؟
به این مجموعه، حاکمیت نخبگان را بیافزایید.
نخبگان کیانند؟ روسای کشورهای اروپایی؟ اعضای ایپاک؟ سهام داران شرکت های چند ملیتی؟ بانک داران یهودی؟ اعضای کمیسیون سه جانبه یا همان سه جانبه خواهان؟ یا ... سال ها بلکه قرن هاست که همه از دولتی در سایه سخن می گویند، از دست هایی آلوده؛ اما پنهان که در پشت هر توطئه بزرگی نمودار است؛ اما رخ نمی نماید .
همین پوشاندن چهره و سایه نشینی و مخفی کاری باعث شده تا همواره در امان بمانند، باعث شده تا افسانه هایی پیرامونشان ساخته شود و حتی از همه مهم تر باعث شده تا وجودشان انکار شود و به عنوان توهمی جلوه نماید .
افسانه ها در لابه لای صفحات خود، حقیقتی را مکتوم داشته اند . این شیوه از آموزه های « تلمود» است که نخبگان! را تعلیم می دهد؛ همواره سرت را در سوراخی پنهان کن، مردم را بیرون بفرست تا هر گاه دُم را زدند، سرت بتواند آن را بازسازی کند .
این مخفی کاری باعث شده تا دُم ها به جای سرها بریده شوند . انگشت های اتهام دُم های بیرونی یا همان عمله های سیاسی، اجتماعی را نشانه می روند و در فرصتی مناسب، آن دم ها را قطع کنند؛ در حالی که سرها در لانه مانده اند و حتی گاه، از روی مصلحت، سرهای مخفی خود، دم ها را قربانی می سازند تا سرها دیگر بار و دیگر بار به توطئه مشغول باشند و سلطه ادامه پیدا کند تا آن زمان که فصل پیدایی و آشکاری برسد .
در خاطر داشته باشید که نخبگان یا هر عنوان دیگری که روی آنها بگذارید، در نسبت تمام با حکومت جهانی اند و تنها در این مسیر، قابل شناسایی اند و حضورشان در طول تاریخ قابل ردیابی و توجیه است!
درک این امر، کشف اسم رمزی است که پرده از بسیاری وقایع پیچیده بر می دارد؛ در حالی که ما به اشتباه بسیاری از وقایع رخ داده را با کلمه ی بی معنی حادثه و اتفاق تفسیر کرده ایم.
زمانی روزولت، رئیس جمهور گذشته ی آمریکا گفته بود:
در عالم سیاست، هیچ چیز تصادفی روی نمی دهد . اگر اتفاقی رخ داده، مطمئن باشید که طرح آن قبلاً به همان صورت ریخته شده است .
روزولت، در مقامی بود که خوب می دانست چه می گوید.(2)
نخبگان یا به تعبیر گاری آلن - که خود صاحب مدرک دکترای تاریخ و سابقه ی دراز در خبرنگاری درآمریکاست و درفرایند تحقیقاتی وسیع به مدارک فراوانی دست یافته است - گروه محارم، یک باند انحصار طلب، توطئه گرا است که دستش را در بسیاری از صحنه های خانمان برانداز و آتش افروزی سیاسی می توان مشاهده کرد . (3)
در یکی از گزارش های خبرگزاری « یونایتد پرس اینترنشنال» به تاریخ 27 دسامبر 1965م. پدر پدرو آروپ(4)، رئیس « فرقه ژزوئت» وابسته به کلیسای « کاتولیک رُم» ضمن گفتاری خطاب به شورای جهانی کلیساها، اتّهامات زیر را نسبت به این شبکه ی توطئه وارد ساخته است:
این گروه ملحد... دست کم در سطوح بالای رهبری به طرزی به غایت کارا و موثّر فعالیت دارد . این گروه کلیه وسایل ممکن را در اختیار دارد و از امکانات فراوانی از علمی گرفته تا زمینه های فنی، اجتماعی و اقتصادی را برای اهداف خود به کار گرفته است . این گروه از یک استراتژی دقیقاً طراحی شده، پیروی می کند . در سازمان های بین المللی، در محافل مالی و در زمینه های ارتباطات جمعی، نظیر مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون تقریباً نفوذ کامل دارد.(5)
این سخن در سراسر جهان، برای کلیه روزنامه نگاران، محققان مبارز که عمر خود را صرف شناسایی و افشای استراتژی و عملکرد این توطئه گران جهانی کرده اند، قابل درک و حتی تجربه شده است که گروه محارم، در اولین فرصت، مخالفان خود را به یکی از بلاها درگیر می سازند:
1- در صورت امکان آنها را خریده و ساکت می کنند؛
2 - به انواع آزارها و درگیری ها ( مالی، حقوقی، ضرب و شتم، تهمت، افترا و حتی آزار خانواده و منزوی کردن در محافل) مبتلا می سازند تا مجال حرکت و عمل را از آنها سلب کنند؛
3 - در صورت افاقه نکردن طرق دوگانه ی بالا، آنها را از سر راه بر می دارند .
خاطرات منتقدان هولوکاست و مخالفان فراماسونری جهانی، خواندنی ترین و در عین حال دردناک ترین تاریخ حیات انسان های آزاده در جهان است .
اشرار بنی اسرائیل یا همان یهودیت صهیونیستی، برای مبارزه با منتقدان از یک شبکه ی گسترده ی جهانی موسوم به « اتحادیه ی مبارزه با افترا»، (Anti-Defamation Leagbe) به عنوان یک ابزار نیرومند استفاده می کنند تا مردم را متقاعد سازند که هر گونه اشاره به بانک داران بین المللی ( روتچیلدها) و هم دستانشان، به منزله ی حمله ی به کلیه ی یهودیان در سراسر جهان است .
این عناصر یهودی بدین ترتیب هر گونه تحقیق در خصوص عملکرد یهودیان، صهیونیست ها و بانک داران بین المللی را در نطفه خفه می کنند و حتی طرح چنین مطالبی را در دانشگاه ها به صورت تابو، امری حرام جلوه می دهند .
آنها هر کتاب یا فردی که در این موارد به مطالعه و تفحص بپردازد، بلافاصله از جانب صدها کمیته وابسته به اتحادیه ضد افترا در سراسر آمریکا مورد حمله قرار می گیرد .
لکه دار کردن حیثیت دیگران، ساده ترین تخصص این گروه حرفه ای است .
آنچه بر سر امثال فوریسون، استاد و محققی که با ارائه مدارک و مستندات، هولوکاست را مورد نقد قرار داد و اصالت واقعه را به چالش کشید، نمونه ی کوچکی از عکس العمل این جماعت است .
بانک داران بین المللی که در تاریخ سیاسی جهان نقش عمده ای را ایفا کرده اند، تنها بخشی از جماعت محارم یا همان نخبگان مورد بحث ما هستند . روتچیلدهای یهودی و راکفلرها در کنار اشخاصی، چون ج.پی.مورگان را نمی توان به عنوان بانک دارانی ساده تصور کرد.
در توصیف خصویات روتچیلدها و دیگر بانکداران بین المللی، دکتر کوبگلی می گوید:
« اینها از چند لحاظ با بانک داران معمولی تفاوت داشتند:
1- بین المللی بودند و در همه ی پایتخت ها و شهرهای بزرگ حضور داشتند؛
2 - به حکومت ها نزدیک بودند و خصوصاً به دیون دولتی (6) از جمله به دیون خارجی دولت ها علاقه ی فراوان نشان می دادند.
3 - عملیات بانکی آنها طوری بود که به عنوان بانک داران بین المللی، شهرت یافته بودند .(7)
این بانک داران صدها میلیارد دلار به حکومت های سراسر جهان قرض می دهند؛ اما پرسش این است که آنها برای تضمین بازپرداخت بدهی خود، چه تضمینی به بانک ها می پردازند؟!
روش وصول کردن بدهی از حکومت ها و پادشاهان موضوعی نیست که در دانشکده های بازرگانی دانشگاه های ما تدریس شود . پرفسور استوارت کرین، استاد اقتصاد می گوید:
برای تضمین وام های اعطایی به حکومت ها و پادشاهان، طبق معمول دو راه وجود دارد. اولاً هر وقت یک مؤسسه تجاری مبلغ کلانی پول قرض می کند، وام دهنده نوعی حق رأی در اداره آن موسسه نیز به دست می آورد تا از سرمایه ی خود حراست کند . در رابطه با حکومت ها نیز به همین منوال عمل می شود . هیچ حکومتی نخواهد توانست مبالغ کلانی وام بگیرد؛ مگر اینکه به عنوان تضمین بازپرداخت آن تا حدودی از حق حاکمیت خود به نفع وام دهنده، چشم پوشی کند؛ اما به عنوان راه دوم، برتری نهایی وام دهندگان نسبت به یک پادشاه یا رئیس جمهور این است که اگر حاکم مقروض درصدد گردن کشی برآمد، بانک دار می تواند رقیب یا دشمن وی را با پول تقویت کند.
خاندان روتچیلد(8) در این گونه بازی ها از مقام والایی برخوردار بودند . (9)
مهم ترین عامل موثر در نفوذ و سیطره ی بانک داران بین المللی بر حکومت ها و دولت ها آن است که اساساً این بانک دارها بر پایه ی قرضه های دولتی استوار شده اند .
بزرگ ترین وقایع تاریخ معاصر جهان از جمله جنگ جهانی و انقلاب بلشویکی در « روسیه» که به عنوان نقطه عطف هایی در تاریخ سیاسی غرب و جهان قابل شناسایی اند، حاصل عمل و نقشه ی محارم و نخبگان بانک داری بین المللی بودند .
لنین با آن « قطار سر به مُهر» معروف، از طریق همان اروپای مشتعل در جنگ جهانی به روسیه اعزام گردید .
لنین در این سفر یک محموله ی طلا به ارزش 5 تا 6 میلیون دلار به همراه داشت . این سفر تماماً توسط فرماندهی عالی آلمان و ماکس واربرگر از طریق یک سوسیالیست پرسابقه و بسیار ثروتمند دیگر، موسوم به الکساندر هلیهند (10) با نام مستعار پارووس (11) ترتیب داده شد.(12)
دار و دسته ی بانک داران بین الملل، همچون روتچیلدها، نقش به سزایی در تشکیل سوسیالیسم روسی ایفا کرده و در تأمین هزینه ی به قدرت رسیدن آدولف هیتلر نیز سهم قابل توجهی داشتند . جز این، عموم رسانه ها و بنگاه های غول آسا، مانند «تایم»، «ABC»،« CBS» و سایرین، عمدتاً زیر نظر بانک های بزرگ « طبقه ی محارم» یا همان « نخبگان» قرار دارند . موضوع این بخش از مقاله، بررسی همه ی وجوه و معرفی ساختار و عملکرد بانک های بین المللی نیست؛ بلکه مقصود معرفی قطعه ای و بخش بزرگی از گروه نخبگان مؤثر در سیاست های جهانی و جهان اقتصاد امروز جهان می باشد؛ همان ها که دریافته اند، چگونه می توانند از ثروت خود برای حکومت بر تمام جهان استفاده کنند .
شعبه های دیگر توطئه بزرگ علیه بشریت را که سر در پی حکومت جهانی دارند، در جای دیگر باید جستجو کرد .
این گروه، در سیاست خارجی ایالات متحده و انگلیس نقش مهم و تعیین کننده ای دارند . سؤال این است که نقطه پیوند و محل تجمع برگزیدگان در کجاست؟

پی‌نوشت‌ها:

1 - جفری کمپ و رابر هارکاوی، مترجم سید مهدی حسینی متین، ج1، ص47.
2- گاری آلن، هیچ کس جرئت ندارد، ص19.
3 - همان، ص 27.
4 -Pedro Arrupe.
5 - هیچ کس جرئت ندارد، ص 28.
6 - Govemment debts
7 - هیچ کس جرئت ندارد، ص66.
8 - House of Rothchild.
9 - هیچ کس جرئت ندارد، ص65.
10- Alexander Helphand
11 -Parvus.
12- هیچ کس جرئت ندارد،ص115.

منبع:نشیه موعود شماره 137 و 138